چطور زمان و مکان داستانی را تشریح کنیم؟ (Setting)
از سایت wikihow
ترجمهی فرشاد قدیری
(setting) یکی از سه بخش اصلی یک داستان را تشکیل میدهد (دو بخش دیگر شخصیتها و طرح داستانی (Plot) است). (setting) به معنی مکان و زمان داستان میباشد. زمان و مکان است که شخصیتها و طرح داستانی شما را پشتیبانی میکند. همچنین کمک میکند تا خواننده الگویی از داستان شما را در ذهن ترسیم کند و حس لازم را برای مخاطبین، ایجاد میکند.
1- شش (6) سوال را باید برای داستانتان پاسخ دهید.
بر روی یک کاغذ این شش سوال را بنویسید و سپس پاسخ دهید تا زمان و مکان داستان در ذهنتان نقش بندد:
- داستان در چه مکانی اتفاق میاُفتد؟
- در چه زمانی داستان شکل میگیرد؟
- آب و هوا، در حال حاضر داستان و یا بطور کلی تغییرات آن، چگونه است؟
- شرایط اجتماعی و ارتباطات افراد در آن چگونه است؟
- شرایط و شکل آن سرزمین به چه صورت است؟
- با چه جزئیاتی میتوان شرایط زمانی و مکانی را برای خواننده روشن نمود؟
2- بر روی کاغذ شرایط را ترسیم کنید و یا بنویسید.
چطور شرایط زمان و مکان را توضیح میهید؟ آیا لنز دوربین داستانتان را باز نگه میدارید و همه چیز را کُلی بیان میکنید یا اینکه روی نکات کلیدی و همراه با جزئیات، متمرکز میشوید؟ باید تصمیم بگیرید که داستان شما به چه چیزهایی نیاز دارد. آیا باید تمام جزئیات مربوط به شهر را توضیح دهید؟ یا اینکه فقط به تشریح یک خانه و محیط آن نیاز دارید؟ تعیین کنید که چه نوع تشریحی میتواند به داستان شما جان ببخشد.
- ابتدا تلاش کنید تا شخصیتی را در فضای بازتری از مکان توصیف کنید و سپس به مرور بر روی جزئیات ویژهای متمرکز شوید. کشور، شهر یا منطقهای را تشریح کنید و سپس وارد محله و یا محیط یک خانه بشوید.
- ابتدا شرایط فیزیکی یک شهر یا منطقه را توضیح دهید و سپس به سراغ شرایط روحی مردم آن منطقه بروید. روش کلی همین است، ابتدا خواننده را با شرایط فیزیکی، اشیاء، مکانها و غیره آشنا کنید و سپس نشان دهید که مردم یک منطقه یا شهر یا حتی یک خانه، چطور فکر میکنند، دارای چه تنوع فرهنگیای هستند یا همگی از یک فرهنگ تبعیت میکنند، چه احساساتی دارند و در چه مواردی حساس هستند و یا به آن اهمیت بیشتری میدهند، سپس تعیین کنید که مقدار این حساسیت تا کجا پیش میرود. آیا آنها بخاطر موضوع خاصی فقط دلشکسته میشوند، میترسند، ساکت میشوند و یا حاضرند بخاطر آن آدم بکُشند؟! یادتان باشد که همین جزئیات به داستان شما معنی میبخشد.
3- از حواس پنجگانه استفاده کنید.
حواس پنجگانه: لامسه، بینایی، بویایی، شنوایی و چشایی. خیلی از نویسندگان فقط به ”بینایی“ بسنده میکنند که اشتباه است زیرا با این کار فقط میتوانید یک فضای دو بُعدی از تصاویر را ترسیم کنید. با درگیر کردن دیگر حواس پنجگانه، فضای بزرگتری برای مخاطب ایجاد میکنید.
- بوی درون یک اتاق را تصور کرده و توصیف کنید. برای اینکار میتوانید از تشبیهات بهره بگیرید. حالت نرمی شن در زیر پای شخصیت داستانیتان را تشریح کنید. وقتی او از لبهی کوهی آویزان است، چه حسی سر انگشتان خود دارد که با تکیه به سنگی، خود را نگه داشته است؟ مزهی غذای مورد علاقهی شخصیت داستانی را توصیف کنید.
- برای مثال: او وارد اتاق نشیمن شد. بانو مکدوگال درست مانند ملکهای با وقار که بر روی تخت سلطنتی از جنس مخمل مینشیند، بر روی بزرگترین مُبل آبی خوشرنگ نشست. سپس با حرکت آرام دستش به الیزابت اشاره کرد تا بر روی مبل مقابل او بنشیند. آتش درون شومینهی بزرگ بیشتر شعله گرفت و یکی از چوبهای درون آن صدای ترقهمانند بلندی ایجاد کرد. الیزابت جا خورد و کمی ترسید. خود را بر روی مبل جابجا کرد و نگاهی به اطراف انداخت. تابلوهایی از لُرد مکدوگال بزرگ و مجسمههای تیره رنگ و رُعبانگیز مصر باستان، فضای دلهرهآوری را ایجاد میکرد.
4- اجازه ندهید تشریحات مربوط به زمان و مکان، بر روند داستانی شما تأثیر منفی بگذارد.
زمان و مکان باید به پیشروی داستان شما کمک کند، نه اینکه جلوی ان را بگیرد. چنانچه زمان و مکانی که در نطر گرفتهاید با حوادث مورد نطر شما جور در نیاید، مجبور میشوید بخشی از پیشروی داستان را قطع کنید و یا ان را محدود سازید که همین باعث ناهمگون شدن و به قول معروف ”حالگیری“ داستان شما میشود. هرگز چنین کاری نکنید و اگر لازم است، برگردید و زمان و مکان داستان را به گونهای تغییر دهید که به روند داستان و ایجاد حوادث جذاب، آسیب نزند. سعی کنید بیشتر بجای اینکه از همان ابتدا تمام شرایط مکان و زمان را توصیف کنید، با جلو رفتن داستان و اعمال شخصیتهای داستانی، به مرور آن را برای خواننده توصیف نمایید. شرایط زمان و مکان باید با کارهایی که شخصیتهای داستانی میخواهند انجام دهند، همآهنگ باشد.
- مثال: اگر شخصیت اصلی داستان دارد از دست سک خونآشام به درون جنگل فرار میکند، روند داستان را قطع نکنید تا بتوانید رعبانگیز بودن جنگل را توصیف کنید! بلکه شخصیت داستانی را توصیف کنید که چقدر از تاریک بودن جنگل، وحشت کرده است و چقدر سکوتِ عمق جنگل برایش وهمانگیز و مرگبار بوده است. او به سرعت خود را به پشت ریشههای یک درخت تنومند میرساند که از زمین بیرون زده است و یکی از شاخههای آن، گونهی او را خراش داده و خون روی صورت او جاری میشود. در تاریکی او قادر به دیدن تاریکی میان درختان نیست و از پشت ریشهی تنومند نیز نمیتواند آن سو را ببیند اما در آن سکوت مرگبار، ناگهان صدای گامهای آرام خونآشام را میشنود که به او نزدیک میشود. بدین ترتیب میتوانید داستان را قطع نکنید و در عین حال، همراه با پیشرفت داستان، فضای رعبانگیزی را نیز ترسیم کنید.
5- نشان دهید، نگویید.
بجای آنکه شرایط زمان و مکان را توضیح دهید، آن را نشان دهید. برای مثال نگویید: «صحرا بسیار گرم بود.» در مقابل شخصیت داستانیتان را توصیف کنید که از شدت آفتاب و گرما، پوستش سوخته است، یا موج گرما از روی شنهای صحرا به هوا میرفت، یا هوا چنان گرم بود که نفس کشیدن را دشوار میکرد.
- برای تشریح شرایط زمان و مکان، از زبانی روشن و قابل درک استفاده کنید. از نامها، تشبیهات و یا صفات توصیفی مناسب استفاده کنید تا شرایط زمان و مکان را توضیح دهید. از افعالی بهره بگیرید که توصیف انجام کار را در خود داشته باشند.
- برای مثال میتوان گفت: «آن دختر بسیار هیجانزده شد.» و یا میتوان چنین بیان کرد: «آن دختر جیغی کشید و سپس ریزریز خندید.» «تمام تنش خیس عرق شده و موهایش به هم چسبیده بودند.» «همدیگر را محکم بغل کرده و چشمانشان را با فشار زیاد روی هم بستند اما باز هم اشک بر روی گونههایشان سرازیر شد.» «دستانشان را بالا گرفتند و صدای پیروزیشان در کوهستان سرد، طنین افکند.»
6- تنها بر روی جزئیات مهم زمان و مکان متمرکز شوید.
توصیف بیش از حد شرایط زمانی و مکانی، خواننده را خسته میکند. چنانچه مواردی هست که الگویی از شرایط داستان را دربر نمیگیرند، و یا اصلاً مهم نیستند، آنها را حذف کنید. در مقابل، آگاهانه مواردی را انتخاب کنید که بر روی روند داستان مؤثر بوده و الگوی ذهنی مورد نظر شما را برای خواننده ترسیم میکند. هر تشریح و توصیفی باید دلیلی برای حضور در داستان شما داشته باشد.
ترجمهی فرشاد قدیری
گزارش مشکل
انتشار: 23 خرداد، 1397
/
بازدید: 2798