ترجمه ی فرشاد قدیری
روزی دختر جوانی به نام لیزا (Lisa) مجبور بود تا پاسی از شب را به تنهایی در خانهشان سپری کند زیرا پدر و مادرش باید تا آخر شب کار میکردند بنابراین آنها برای آن دختر جوان یک سگ خریدند تا هم سرگرم شده و...
توضیحات بیشتر
بیست و پنج توصیهی جری جنکینز برای آنکه نویسندهی بهتری شوید
ترجمهی فرشاد قدیری
شاد بودن: همین الآن... کلیک کنید!
چه تازهکار بوده و چه عمری را به نگارش سپری کرده باشید، همیشه نویسندگی کار...
توضیحات بیشتر