چطور برای یک داستان، ایدهسازی کنیم
از سایت wikihow
مترجم فرشاد قدیری
نوشتن یک داستان از جهات مختلف، کار بسیار سختی است، و سختترین بخش آن، تصور یک ایدهی داستانی است که بتوان آن را نوشت. بسیاری از کسانی که میخواهند کار نویسندگی را آغاز کنند، مشکل اصلیشان همین مرحلهی اول است! چی بنویسم؟!
1- به اطراف خانهی خودتان نگاهی بیاندازید.
میتوانید چیزی را ببینید که داستانی پشت آن وجود داشته باشد؟ یک گردنبند که مادربزرگتان به شما داده است یا یک روبان آبیرنگ که در آخر یک مسابقهی فوتبال بر روی جوایز بسته شده بوده است. داستان آن را بنویسید و به آن شاخ و برگی بدهید که باورکردنی نباشد!
2- در خارج از خانه به آنچه که میبینید دقیق شده و خیالپردازی کنید.
برای مثال اگر در مکانی که زندگی میکنید، مناظر طبیعی زیاد هستند، نگاهی به برگها بیاندازید و اینکه چگونه به همراه باد رقصکنان، سفر میکنند. پروانههای کوچک و ظریفی که از روی گُلی به گل دیگر میپرند. از آنچه که میبینید، یادداشت بردارید و توصیفش کنید. آن را لمس کنید، بو بکشید، صداها را بشنوید و تشریح کنید، مزهها را با تمام وجود حس کنید. همهی اینها کمک میکند تا ناگهان ایدهای به سرتان بزند.
3- بطور اتفاقی فردی را که در خیابان میبینید، انتخاب کرده و داستانی خیالی را در مورد او بنویسید.
شاید این یکی در ابتدا کمی عجیب و غریب بنظر برسد اما شما نمیدانید که ممکن است این نوع خیالپردازیها به کجا بیانجامد. اگر موقعیت اجازه میدهد، کمی با وی حرف بزنید و سعی کنید تا با او آشنا شوید. اگر افراد قابل توجهای در اطرافتان نیستند، در گوگل بگردید و سعی کنید تا پشت هر عکسی که از افراد مختلف میبینید، یک داستان را تصور نمایید.
4- در اینترنت به دنبال لیستی از ایدههای نویسندگی و داستانپردازی بگردید.
(بویژه در بخشهای انگلیسی زبان) میتوانید یک لیست بالا بلند از ایدههای نویسندگی را در دنیای مجازی بیابید. کار بسیار سادهای است که اغلب افراد را به سمت موضوعهای مورد علاقهشان راهنمایی میکند.
5- سری به سایتهای خبری بزنید.
گاهی اخبار میتواند الهامبخش موضوعهایی برای داستانپردازی باشد. بسیاری از نویسندگان، خبرهای واقعی را انتخاب میکنند و سپس در ذهن خود به آن شاخ و برگ میدهند، آن را پیچیده میکنند و در نهایت یک داستان جذاب از آن بیرون میکشند. خبرها میتوانند شما را خوشحال، ناراحت، کنجکاو، عصبانی، هیجانزده، همدرد و غیره کنند. لیستی از اخبار جالب را تهیه کنید و روزانه مواردی را به آن اضافه نمایید.
6- به ویدئو کلیپها، فیلمها و فایلهای صوتی سری بزنید.
به آرشیو فیلمها در سایتهای مربوطه بروید و سعی کنید داستانی را پشت سر آنها تصور نمایید. حتی در بسیاری موارد، نگاه کردن به فیلمهای قدیمی میتواند ایدههایی جالب را برای شما به ارمغان آورد.
7- کتابهایی خواندهاید و فیلمهایی که دیدهاید، چه چیز باعث شده تا از آنها خوشتان بیاید؟
آیا نوع خاصی از شخصیتپردازی باعث شده تا برای شما جالب باشد یا توصیف شرایط خاصی از زمان و مکان؟ تلاش کنید تا همان موارد را در داستانپردازیهای خودتان نیز بگنجانید.
8- در مورد کتابی که خواندهاید و برایتان جالب بوده است، بنویسید.
کُپیبرداری نکنید! اما اگر داستانی برایتان جالب بوده است، میتوانید از آن الهام بگیرید تا داستان خودتان را بنویسید. برای مثال، داستان ”شاهزاده قورباغه“ برای نویسندهای جالب بود و او اینبار داستان را تغییر داد تا پرنسس با بوسهای به قورباغه تبدیل شود! او با خود گفت: «خوب، اگر اینبار قضیه برعکس شود، چه؟!» و داستان جدید والت دیزنی شکل گرفت. اگر اینبار سفیدبرفی یک دختر جنگجو باشد چه؟! اصلاً چرا آن پیرزن جادوگر زشت، باید زشت و پیر باشد؟! و چرا با پادشاه اینقدر بد و لج است؟! همهی اینها الهامبخش داستانهایی دیگر شد که گاه بسیار آموزندهتر از اصل داستان بودند.
9- به حادثهای فکر کنید که در زندگی خودتان پیش آمده.
آن حادثه چه تأثیری روی شما و زندگیتان داشته است؟ تأثیر آن موقتی بوده و یا شما را بطور کلی متحول کرده است؟ یک داستان عمیقتر از آن بیرون بکشید که برای همگان خواندنی باشد. اگر سفر یا ماجرایی داشتهاید که روی شما اثر گذاشته، همان را دستمایهی داستانتان کنید و بقیهاش را سرشار از ارزشهای انسانی نمایید.
10- خوابی که دیدهاید را بنویسید.
شاید باورتان نشود، اما بسیاری از نویسندگان، ایدهی داستانی خود را از خوابی که دیدهاند، گرفتهاند! باور کنید که خواب شما نیز میتواند یکی از پُرفروشترین کتابهای بازار کتاب شود!
قبل از خواب، یک دفترچهی یادداشت و خودکار کنار تختخواب خود بگذارید تا چنانچه خوابی دیدید، بلافاصله آن را یادداشت کنید. معمولاً بسیاری از ما خوابهایمان را خیلی زود فراموش میکنیم یا جزئیات آن را نمیتوانیم بخاطر بیاوریم. با اینکار، آن را از یاد نخواهید بُرد. حتی اگر خوابی را سالها پیش دیدهاید و هنوز آن را به یاد دارید، همین الآن توصیفش کنید و آن را بنویسید.
11- اصطلاحات و کلمات را بطور اتفاقی یادداشت کنید.
برای مثال: یک دفتر خاطرات سرّی، یک موز له شده، یک پرستار بچه ی آب زیر کاه. به اصطلاحات و کلمات نوشته شده نگاه کنید و داستانی از دل آنها بیرون بکشید. اگر این کار را نکنید، هرگز نخواهید فهمید که چه داستان جذابی میتوان با الهام از آنان نوشت.
12- ژانری را انتخاب کنید که الهامبخش شما بوده است.
نوع داستانپردازیای که انتخاب میکنید باید در قالب ژانری خاص قرار بگیرد و این مهمترین بخش از نوشتن یک داستان است. ژانر شما میتواند رمانتیک، تخیلی- فانتزی برای نوجوانان، ترسناک یا هر ژانر دیگری باشد، به هر حال به یاد داشته باشید که ژانر انتخابی شما، الهامبخش ایدههای بیشتر برای داستانتان خواهد بود.
کامیاب و شادکام باشید
مترجم: فرشاد قدیری
گزارش مشکلانتشار: 23 خرداد، 1397 / بازدید: 414