نُه (9) شخصیت داستانی کدام هستند؟
نوشتهی دنیتا میسکیمن
ترجمهی فرشاد قدیری
1- شخصیت اصلی: شخصیتی که داستان بر پایهی زندگی و واکنشهای او پیش میرود و معمولاً دارای خصوصیت ویژهای است که وی را از بقیهی شخصیتهای داستان جدا میکند. چنانچه این شخصیت در ابتدا فردی عادی و بدون خصلتهای خاص باشد، حوادث بگونهای پیش میروند که وی را از بقیه برجستهتر میسازد.
لازم نیست حتماً شخصیت اصلی داستان انسان باشد، در واقع میتواند هر چیزی باشد، اما باید بگونهای پردازش شود که برای خوانندهی داستان جذاب بوده و وی را مشتاق به برقراری ارتباط با خودش کند.
بسیار مهم است که مخاطب داستان بتواند شخصیت او را بشناسد، وارد افکار و اندیشههای او شود، و از قصد او باخبر گردد. ارتباط با شخصیت اصلی و جذاب بودن او، همان چیزی است که خواننده را مجذوب ادامهی داستان میکند.
2- شخصیت پویا: شخصیتی که در خلال روند داستان، تغییر شخصیت میدهد. او شجاعتر میشود، بر ترس خود غلبه میکند، نظرش عوض میشود، خائن میشود، خونآشام میشود، دیگر نمیخواهد آدم بدی باشد، مهارتی را میآموزد، و... دیگر آن آدم اول داستان نیست!
بخاطر داشته باشید که همیشه باید برای تغییر شخصیت افراد دلیلی وجود داشته باشد. چنانچه شخصیتی آدمکُش ناگهان مهربان شود، خواننده را گیج کرده و داستان غیر منطقی بنظر خواهد رسید. شخصیتهای پویا برای بسیاری از خوانندگان، جذاب هستند اما این تغییرات باید دلیل داشته باشند. قاتلی که ناگهان فرزند خودش به دست دوستان تبهکارش کشته میشود، و ناگهان او از همهی پیشینهی خود پشیمان میشود. آدم ترسو و سادهای که در طول داستان از او سوء استفاده میشود و وقتی پای مادر عزیزش به ماجرا باز میشود، بر ترسش غلبه میکند و یاد میگیرد که دیگر نباید آدم سادهلوحی باشد.
برای تغییر باید دلیل منطقی و قابل درکی برای خوانندهی داستان وجود داشته باشد.
3- شخصیت تک بُعدی: خصلتهای شخصیتی او تغییر نمیکند. از ابتدای داستان بیرحم است و تا آخر بیرحم میماند. معمولاً یک یا دو خصلت شخصیتی برای این نوع شخصیتپردازی در نظر گرفته میشود که وی را از دیگران متمایز میکند؛ بیرحم و خشن، مهربان و خندهرو، منطقی و حسابگر، خُشک و بیروح، هنرمند و عاشق، و ...
خصوصیت اخلاقی وی باید در جایی از داستان بسیار برجسته شود و بکار آید. شخصیت ثابت به معنی سر بُردن حوصلهی خواننده، نیست! باید در جایی آن خصلت کاربُرد داشته باشد و خواننده سرانجام درک کند که چرا این شخصیت، با این خصوصیت، وارد داستان شده است.
4- شخصیت متضاد (Foil): شخصیتی است که در تضاد با شخصیت اصلی یا دیگر شخصیتهای داستان، باعث میشود تا خصلتهای آنان بیشتر به چشم بیاید. برای مثال خواهران سیندرلا، با آن بدجنسی و زشت بودنشان، باعث میشوند تا شخصیت مهربان و زیباروی سیندرلا بیشتر برجسته شود.
شخصیت متضاد، معمولاً یکی ابزارهای مهم در دست نویسنده است تا بتواند هم خصلتهای دیگر شخصیتهای داستانی را نشان دهد و هم حوادث داستان را بطور منطقی پیش ببرد.
در داستانهای هری پاتر نیز، شخصیت مالفوی چنین نقشی را بازی میکند. لزوماً شخصیت متضاد، یک آدم بدجنس یا شیطانی نیست اما ارزشهایش بر خلاف ارزشهای دیگر شخصیتها است. برای مثال در داستان ”جلاد لاغر“، پدر شخصیت اصلی داستان، آدم بدی معرفی نمیشود اما پسرش میخواهد به او ثابت کند که وی نیز لیاقت مقام جلادی را دارد.
5- شخصیت متغیر: خیلی شبیه شخصیت پویا است با این تفاوت که هر بار به دلیلی تغییر شخصیت میدهد و دمدمی مزاج جلوه میکند. گاه این شخصیت را ”چند بُعدی“ مینامند. این نوع شخصیتپردازی میتواند برای خوانندگان بسیار جذاب باشد. برای مثال، شخصیت «جک گنجیشکه» در سری فیلمهای ”دزدان دریایی کارائیب“، دارای چنین شخصیتی است و معمولاً قابل پیشبینی نیست.
او در جایی بدجنس و بیرحم جلوه میکند و در جایی از خود گذشتگی به خرج میدهد. بسته به شرایط، خلق و خویش متغیر میشود که اغلب نشان از آن دارد که آدمی همیشه دارای یک خصلت ثابت نیست و در شرایط گوناگون و با نیازهای مختلف، او نیز واکنشهای متفاوتی را نشان میدهد.
6- شخصیت ثابت: کمی شبیه به شخصیت تک بُعدی است، یعنی خصوصیات شخصیتیاش تغییر نمیکند اما تفاوت اینجا است که حوادث داستان باعث نمیشوند او از اهداف، انگیزه، عادتها و حتی نگرشش نسبت به جهان پیرامون دست بکشد.
شخصیت ”ولدمورت“ در داستانهای هری پاتر، چنین خصلتی دارد. هر اتفاقی هم که رُخ دهد، او از هدفش دست نمیکشد. نه اینکه فقط دارای یکی دو خصلت تک بُعدی باشد، او تحت هیچشرایطی از آنچه که میخواهد، دست نمیکشد.
7- شخصیت خنثی: شخصیتی است که خیلی سریع توسط خوانندهی داستان درک میشود مانند شخصیت تک بُعدی، تا آخر داستان تغییری نمیکند. این شخصیتها چندان مورد توجه مخاطب قرار نمیگیرند اما برای روند بخشی از داستان، لازم هستند. معمولاً قالب شخصیتی آنها کلیشهای است و نقش داستانی آنها تنها برای پیش رفتن داستان میباشد.
8- شخصیت قهرمان: شخصیت خوب داستان! او آدم خوبی است، فداکاری میکند، شجاع است، اهل منطق و عدالت است، و خلاصه تمام خصوصیات خوب را دارد.
9- ضد قهرمان: او با دیگر شخصیتهای داستان سر ستیز دارد. مهربان نیست و آدم بد داستان به حساب میآید.
توجه داشته باشید که هیچیک از شخصیتهای ارائه شده در یک داستان نباید حوصلهی خواننده را سر ببرند، حتی شخصیت خنثی! آنها همگی باید به دلیلی وارد داستان شوند و خواننده باید بتواند وجود آنها را درک کند.
کامیاب و شادکام باشید
گزارش مشکل
انتشار: 02 تیر، 1397 / بازدید: 874