فرنامه

به همراه داستانها، چندین بار زندگی کنید!

یازده سالگی

یازده سالگی

یازده سالگی

تقدیم به تمام آموزگاران دلنشین کشورم

(مترجم)

 

 

یازده سالگی

 

چیزی که بزگسالان هرگز درک نمی‌کنند این است که وقتی شما به سن یازده سالگی می‌رسید به این معنی است که شما هم یازده ساله هستید، هم ده ساله، هم نه ساله، هم هشت ساله، هم هفت ساله، هم شش ساله، هم پنج ساله، هم چهار ساله، هم سه ساله، هم دو ساله و هم یک ساله! وقتی در روز جشن تولد یازده‌سالگی‌تان از خواب بیدار می‌شوید، انتظار دارید که احساس یک فرد یازده ساله را داشته باشید، اما هرگز اینطور نیست! شما چشمان خود را باز می‌کنید و ناگهان متوجه می‌شوید که همچنان همه چیز مانند دیروز است، فقط حالا ”امروز“ شده است! و شما به هیچ وجه احساس نمی‌کنید که بزرگتر شده‌اید و حالا یازده سال‌تان است. احساس می‌کنید که همچنان ده ساله باقی مانده‌اید. در واقع همچنان تحت تأثیر ده سالگی قرار دارید.

بزرگ شده‌اید، اما همچنان حرف‌هایی می‌زنید که بسیار کودکانه و احمقانه بنظر می‌رسد، انگار که هنوز ده سال‌تان است. گاهی نیاز دارید تا دوباره در بغل مادرتان بنشینید، بویژه وقتی از چیزی ترسیده باشید، زیرا هنوز پنج سالگی در وجود شما جاری است. گاهی ممکن است نیاز داشته باشید تا یکجا نشسته و های‌های گریه کنید، زیرا سه سالگی شما همچنان بخشی از وجود شما است. باور کنید که اِشکالی هم ندارد! حتی مادرم هم گاهی می‌نشیند و گریه می‌کند و من همین را به او می‌گویم، شاید او نیز گاهی احساس سه سالگی‌اش را همراه خود دارد.

برای دریافت رایگان کتاب الکترونیک این داستان، کلیک کنید.

گزارش مشکل

انتشار: 24 آبان، 1397    /    بازدید: 631