مرد مُردهی مزرعهی وارلی
نویسنده: ناشناس، 1878 میلادی (داستان کوتاه - دلهرهآور)
جمعآوری: درک استرنج ترجمه:...
توضیحات بیشتر
ابله
نوشتهی آنتوان چخوف
ترجمهی فرشاد قدیری
همین چند روز پیش بود که از یولیا واسیلیفنا[1]، معلم سرخانهی بچههایم، خواستم تا به اتاق مطالعهام بیاید. میخواستم تا با او تسویه حساب نمایم.
به او گفتم:...
توضیحات بیشتر
یک روز انتظار
نوشتهی ارنست همینگوی
ترجمهی فرشاد قدیری
ما همچنان در تختخواب دراز کشیده بودیم که او برای بستن پنجره وارد اتاق شد. بنظرم بیمار میآمد. تنش میلرزید، رنگ صورتش پریده بود و چنان آهسته راه...
توضیحات بیشتر
مترجم خوبی باشید!
با سلام به دوستان
رابطهتان را دوطرفه کنید.
کار ترجمه میتواند بسیار پُردرآمد و جذاب باشد. در ابتدا سعی کنید تا موضوعی را انتخاب کرده و فقط در آن زمینه کار ترجمه را انجام دهید؛ این مورد بسیار...
توضیحات بیشتر
Johanna
جوآنا
نوشتهی جین یولن (Jane Yolen) ترجمهی فرشاد قدیری
جنگل تاریکی بود که برف همه جای آن را پوشانده و بسیار ضخیم بنظر میرسید. گامهای جوآنا تا مچ پا در برف فرو میرفت و گاه مقداری از آن وارد کفشش شده و آب...
توضیحات بیشتر
«مامان، وقتش نشده که بریم؟»
دلم نمیخواست گریه کنم اما اشکها ناخودآگاه بر روی گونههایم فرو ریختند. آنها را با پشت دستم پاک کردم. دلم نمیخواست خواهر بزرگترم گریهی مرا ببیند.
مادرم به آرامی پاسخ داد:...
توضیحات بیشتر
از سایت https://www.hauntedrooms.co.uk
ترجمهی فرشاد قدیری:
1- تولهسگی در زیرزمین
مادرم از من خواسته بود که هرگز پایم را در آن زیر زمین نگذارم اما داشتم از فضولی میمُردم تا بفهمم این چه صدایی است که از زیرزمین...
توضیحات بیشتر